سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، در ادامه معرفی سیمای مجرمان در عالم آخرت به معرفی گروه دیگری از این گناهکاران میپردازد که از آنان به «مجرمان گفتاري» یاد می شود.
مجرمان گفتاري
1. سخنچينان
سخن چيني به مواردي اطلاق مي شود كه فردي سخني را از كسي در مورد فرد ديگري بشنود و به طرز اختلاف انگيزي براي شخص ديگري بازگو كند. مانند اينكه كسي بگويد: فلاني در مورد تو چنين گفت؛ البته سخن چيني منحصر به نقل گفتهها نيست؛ بلكه به هر چيزي كه اگر نزد شخص سومي آشكار گردد، ناپسند باشد، نيز اطلاق ميشود؛ خواه اين آشكار نمودن به بيان و نقل باشد و يا با رمز و اشاره و يا به وسيلة كتابت و نوشتن.
همچنين فرقي نميكند چيزي كه فاش ميشود از گفته هاي خود فرد مورد نظر باشد يا از كردار او، و يا چه فرد مورد سخن آن گفته يا عمل را عيب و نقص بداند يا نداند. حقيقت سخن چيني، فاش كردن اسراري است كه مردم از آشكار شدنش ناراحت مي شوند. در حقيقت، خوب است انسان در مورد حالت و رفتار ناپسندي كه از مردم مشاهده ميكند، سكوت اختيار نمايد، مگر در جايي كه نقل آن، فرد مسلماني را بهرهمند كند، يا مانع انجام گناهي گردد.
به عنوان نمونه، اگر كسي شاهد دست درازي فردي به اموال ديگران باشد، ميبايست براي رعايت حق، عليه او شهادت دهد. اين سخن چيني نيست؛ بلكه شهادت دادن به جهت رعايت حق و به جهت رسيدن ذي حق به حق خود است؛ امّا اگر انساني ناظر مخفي كردن مال مشروع شخصي براي روز مباداي خودش باشد و آن را براي ديگران نقل كند، سخن چيني كرده و راز او را برملا نموده، حال اگر مورد سخن چيني، عيب و نقصي باشد كه در فرد موجود است، فاشكنندة آن سنگيني جُرم غيبت و سخن چيني را يكجا به دوش ميكشد. [1]
در کتابهای اخلاقي، بعد از آفت هاي كفرآميز زبان، از هيچ آفتي مانند سخن چيني مذمّت و نكوهش نشده؛ زيرا سخن چيني منشأ اغلب گناهان مثل: خيانت به گفته ها و اسرار مردم، اذيّت مسلمانان و مؤمنين، موجب فتنه انگيزي و تفرقه افكني، ايجاد روح بدبيني در افراد نسبت به يكديگر، سبب دروغگويي، غيبت، قتل و غارت، عيبجويي، كينه توزي، حسادت می باشد.
از رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده كه فرمودند: «وَ أَمَّا الْعَقْرَبُ فَمُسِخَ لِأَنَّهُ كَانَ رَجُلًا نَمَّاماً يَسْعَى بَيْنَ النَّاسِ بِالنَّمِيمَةِ وَ يُغْرِي بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَة»؛ [2] امّا اينكه عقرب مسخ شد؛ چون او مردي سخن چين بوده و با سخن خود ميان مردم سعايت ميكرد و بين آنان عداوت و دشمني ميانداخت.
و به همين مضمون روايتي از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «أَمَّا الْعَقْرَبُ فَكَانَ رَجُلًا هَمَّازاً لَا يَسْلَمُ مِنْهُ أَحَدٌ»؛ [3] امّا اينكه عقرب مسخ شد؛ چون او مردي سخن چين بود، و هيچ كس از [دست سخن چيني] او سالم و در امان نمي ماند.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روايت ديگری فرمودند: «مَنْ مَشَى فِي نَمِيمَةٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ نَاراً تُحْرِقُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ تِنِّيناً أَسْوَدَ يَنْهَشُ لَحْمَهُ حَتَّى يَدْخُلَ النَّارَ»؛ [4] هر كس ميان دو نفر سخن چيني كند، خدا بر او آتش را در قبرش مسلّط كند كه وي را تا روز قيامت ميسوزاند و هنگامي كه از قبرش خارج شود، خداي متعال بر او ماری بزرگ و سياه رنگ را مسلّط كند كه گوشت بدن او را با دندان ميگزد تا به آتش جهنّم داخل ميگردد.
همچنين مي فرمايد: گروهي از امت من به شكل ميمون وارد محشر مي شوند. اصحاب عرض كردند: يا رسول الله! آنان چه كساني هستند؟. حضرت فرمود: «أمّا الَّذِينَ عَلَي صُورَةِ الْقِرَدَةِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ»؛ [5] آنهايي كه به شكل ميمون وارد محشر ميشوند، سخنچينان هستند.
در روايت ديگر حضرت فرمود: سخن چينان در حالي كه گوشت بدن خود را ميخورند، وارد محشر ميشوند.[6]
2. غيبت كنندگان
از اميرالمؤمنين(علیه السلام) نقل شده كه: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مَنِ اغْتَابَ امْرَأً مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ وَ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَفُوحُ مِنْ فِيهِ رَائِحَةٌ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيفَةِ يَتَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَوْقِف»؛ [7] هر كس غيبت مسلماني را بكند، [حقيقت] روزه و وضويش باطل شود و روز قيامت بدبوتر از مردار وارد محشر ميشود و اهل محشر از بوي تعفّن او اذيّت ميشوند.
در روايت ديگر ميخوانيم: اهل غيبت كساني هستند كه روز قيامت گوشت بدن خودشان را ميخورند.[8]
3. تهمت زنندگان
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هر كس مرد يا زن با ايماني را به چيزي كه در آنها نيست، متّهم كند و افترا بندد «بَعَثَهُ اللهُ يَومَ الْقِيَامَةِ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّي يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ. قُلْتُ: وَمَا طِينَةُ خَبَالٍ؟ قَال: صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ الزُّنَاةِ»؛ [9] در روز قيامت خدا او را در طينت «خبال» برمي انگيزد تا از عهدة (اثبات) افترايي كه بسته است، برآيد.
راوي ميگويد، پرسيدم: طينت خبال چيست؟. حضرت فرمودند: گندابي كه در دوزخ از شرمگاه زنان بدكاره بيرون ميآيد.
4. قذف كنندگان
قذف در لغت به معناي انداختن و در اصطلاح به عنوان استعاره در نسبت دادن امري ناپسند به انسان استعمال مي شود، مانند نسبت زنا و دزدي دادن.
هرگاه قذف با لفظ صريح انجام گيرد، به هر زبان و به هر شكل كه بوده باشد، حدّ آن هشتاد تازيانه است. [10] و اگر صراحت نداشته باشد، مشمول حكم تعزير است. منظور از تعزير، مجازات گناهاني است كه در شرع حدّ معيني براي آنها نيامده؛ بلكه به اختيار حاكم گذارده شده كه با توجه به خصوصيات مجرم و كيفيت جُرم و شرايط ديگر، روي مقدار آن در محدودة خاصي تصميم گيرد.
حتي اگر كسي گروهي را به چنين تهمتي متّهم سازد و به آنها دشنام دهد و اين نسبت را دربارة يك يك تكرار كند، در برابر هر يك از اين نسبت ها «حدّ قذف» دارد.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دربارة تجسّم اين رفتار در عالم آخرت فرمودند: هر كس مرد يا زن پاكدامني را قذف كند، خدا عمل او را تباه ميكند «وَ جَلَدَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ»؛ [11] و هفتاد هزار فرشته از پيش رو و پشت سر او را تازيانه ميزنند، سپس فرمان صادر مي شود كه او را به دوزخ برند.
در برخي روايات ديگر از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) ميخوانيم: كساني كه حرفهاي بد و خبيث مي زده و به مردم نسبت هاي ناروا مي دادهاند، در حال خوردن گوشت بدن خود وارد محشر ميشوند. [12]
5. مردم بدزبان و فحّاش
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: روز قيامت عذاب گروهي از مردم شديد است، به طوري كه از دهانشان خون و چرك جاري است و اهل جهنم نيز از آنها در آزار و اذيّتند. آنگاه اهل جهنّم از فرشتة عذاب مي پرسند: گناه اين گروه چيست؟. فرشتۀ عذاب ميگويد: «الْأَبْعَدَ كَانَ يُحَاكِي فَيَنْظُرُ إِلَى كُلِّ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ فَيُسْنِدُهَا»؛ [13] او كسي است كه حرفهاي بد و خبيث مي زده و به مردم (فحش و) نسبت هاي ناروا مي داده است.
6. ندادن حقّ الناس
امام صادق(علیه السلام) از پدر گراميشات نقل ميكنند كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: چهار طايفه هستند كه در جهنّم به خاطر عذاب شديدشان، اهل جهنم را اذيت و آزار مي دهند و از آب مخصوص جهنّميان (حميم) مي نوشند و صداي واويلايشان بلند مي شود. بعضي از اهل دوزخ به بعضي ديگر ميگويند: گناه اينان چيست كه عذابشان اينقدر شديد است كه ما را نيز اذيّت ميكند؟. يكي از اين چهار طايفه، در تابوتي از آتش، معلّق و آويزان است.
آنگاه اهل جهنم از فرشتة عذابي كه موكّل عذاب آنان است، مي پرسند: گناه اين طايفه چيست؟.
ميگويد: «إِنَّ الْأَبْعَدَ مَاتَ وَ فِي عُنُقِهِ أَمْوَالُ النَّاسِ لَمْ يَجِدْ لَهَا أَدَاءً وَ لَا وَفَاء»؛ [14] وقتي اين شخص مُرد، حقّ الناس بر گردنش بود كه نه خودش ادا كرد و نه وصيت به ادا و وفاي دين نمود.
پاورقی:
[1]. كشف الربية (= ضمن الصنفات الاربعة): تحقيق: مركز احياي آثار اسلامي، ص 40.
[2]. سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج 2، ص 616 ماده «نمم».
[3]. سفينة البحار، ج 2، ص 116 ماده «نمم».
[4]. ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، ص 284.
[5]. بحار الانوار، ج 7، ص 89، باب 5.
[6]. ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، ص 247 و 248.
[7]. من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 15، ح 4968.
[8]. ر. ك: وسائل الشيعه، ج 12، ص 307 تا 308، باب 164، ح 5.
[9]. ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، ص 240.
[10]. «وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَة»؛ آن افرادي كه زنان پاكدامن را به زنا متهم ميكنند، سپس چهار شاهد براي ادّعاي خود نميآورند، هشتاد تازيانه بزنيد. نور/ 4.
[11]. وسائل الشيعه، ج 28، ص 174 و 175، باب 1، ح6.
[12]. ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، ص 247 و 248.
[13]. وسائل الشيعة، ج 28، ص 174 و 175، باب 1، ح6.
[14]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 247 و 248.
اکبر اسد علیزاده